( 677) چون که گل بگذشت و گلشن شد خراب |
|
بوى گل را از که یابیم از گلاب |
( 678) چون خدا اندر نیاید در عیان |
|
نایب حقاند این پیغمبران |
( 679) نه، غلط گفتم که نایب با مَنوب |
|
گر دو پندارى قبیح آید نه خوب |
خدا اندر نیاید در عیان: یعنی خدا در عالمِ ظاهر مانند موجودات خاکی و مادی دیده نمیشود.
نه غلط گفتم: تأکید ی است بر این که نایب حق و خود حق دو وجود جداگانه و متغایر هم نیستند بلکه پیامبران متصف به اوصاف الهیاند.
( 677) وقتى فصل گل گذشت و گلشن بر اثر خزان خراب و ویران گشت بوى گل را باید از گلاب استشمام نمود. ( 678) بلى چون خدا در چشم ما عیان نیست پیمبران نایب حقند که مىتوانیم آنها را ببینیم. ( 679) نه نه غلط گفتم اگر نایب را با منوب دو پنداریم و میانه خدا و رسول او جدایى اندازیم قبیح و بىمورد است.
مولانا می گوید: خدا در عالمِ ظاهر مانند موجودات خاکی و مادی دیده نمیشود، به همین دلیل پیامبران در عالم خاکی نایب او به حساب میآیند و همانند او باید مورد اطاعت قرار گیرند. مولانا این سخن خود را نارسا میشمرد و برای اینکه از این کلام دوگانگی استفاده نشود، تأکید میکند که نایب حق و خود حق دو وجود جداگانه و متغایر هم نیستند بلکه پیامبران متصف به اوصاف الهیاند.
(680)نه دو باشد تا تویی صورت پرست |
|
پیش او یک گشت، کز صورت برست |
(681)چون به صورت بنگری چشمت دواست |
|
تو به نورش در نگر کز چشم رُست |
(682)نور هر دو چشم نتوان فرق کرد |
|
چون که بر نورش نظر انداخت مرد |
(683)ده چراغ ار حاضر آید در مکان |
|
هر یکی باشد به صورت غیر آن |
(684)فرق نتوان کرد نور هر یکی |
|
چون به نورش روی آری بی شکی |
(685)گر تو صد سیب و صد آبی بشمری |
|
صد نماند یک شود چون بفشری |
نی دو باشد تا تویی صورت پرست: یعنی دویی و دوگانگی نتیجهْ ظاهرپرستی و دید مادی است.
کز صورت برست: یعنی کسی که از ظاهر پرستی وتوجه به عالم صورت رها شود، پیش اوهمه چیز یکی است وآن یکی خداست.
آبى: به، بهى، سفر جل (میوهى معروف) نوعى از انگور کبود نیم رنگ.
( 680) تا تو صورت پرست هستى دو مىپندارى ولى در نظر کسى که از عالم صورت گذشته یکى است.( 681) تو در ظاهر اگر نگاه کنى دو چشم دارى ولى اگر بنور چشم متوجه شوى فقط یکى است ( 682) بالاخره تا نظر بر یکى بیفتد بنظر یکى است و دو بنظر نمىآید. اگر کسى متوجه نور چشم باشد نور دو چشم یکى هستند و جدایى میانه آنها نیست. ( 683) اگر ده چراغ در یک جا حاضر کنى آنها بصورت غیر همدیگرند ( 684) ولى اگر راستى بچراغ مطلق نظر کنى و منظورت روشنایى باشد آنها را نمىتوان از هم متمایز دانست. ( 685) تو اگر صد دانه سیب و صد دانه گلابى شماره کنى هر گاه آنها را بفشارى دیگر صدى باقى نمىماند همه یکى شوند.
مولانا میگوید: دویی و دوگانگی نتیجهْ ظاهرپرستی و دید مادی است. برای این معنا نیز چند مثال میآورد: اگر ظاهر را نگاه کنی چشم تو دوتاست اما دید و نورآن یکی است و یا در جاییکه تعدادی چراغ روشن است، روشنی یکی است گرچه چراغ متعدد است. همچنین وقتی که آبِ صد عدد سیب و صد عدد به را بگیرند، آب آنها یکی است. مثالهای دیگر، نظیر شبکههای آبرسانی، برق رسانی و گاز رسانی است که هر یک به منبع واحد متصلند. بنابراین همه جلوههای وجود و مظاهر یک حقیقتند که فقط او وجود دارد و آنچه این جلوهها و مظاهر را متعدد میکند عالم صورت و جهان مادی است. کسی که از ظاهرپرستی و توجه به عالم صورت رها شود، پیش او همه چیز یکی است و آن یکی خداست.
محمدرضا افضلی تحصیل کرده درحوزه معارف، پژوهشگر ونویسنده کتاب معارف مثنوی، سروش آسمانی در4جلد(شرح موضوعی مثنوی)، درمحضر مولانادر6جلد(شرح کامل مثنوی معنوی)، شرح لبّ اللباب مثنوی در2جلد،دانشنامه عزالی در4جلد .... |